حسن روحانی از طریق زیرنویس شبکه خبر از حمله به عین الاسد اطلاع یافت
تاریخ انتشار: ۴ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۰۲۲۸۹
به گزارش صدای ایران، سایت حسن روحانی در مطلبی به ادعای کیهان درباره رئیس جمهور سابق درخصوص اخباری از حمله به عین الاسد واکنش نشان داد.
در این مطلب آمده است: روزنامه کیهان در واکنش به انتشار بخشی از خاطرات دکتر محمدجواد ظریف از کتاب تازه منتشرشده «پایاب شکیبایی»، مدعی شده دکتر حسن روحانی چون در خواب بود فرماندهان نظامی نتوانستند عملیات حمله به پایگاه عینالاسد را به او اطلاع دهند! اما برخلاف این دروغ کیهان، اصل ماجرا بیاطلاع گذاشتن رئیسجمهور بود و شاهد آن هم لغو جلسه فرماندهان نظامی با دکتر روحانی در خانهاش ساعاتی قبل از حمله است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کیهانیان اگر غرضی ندارند کافی است با پرسوجو از مقامات ارشد ستاد کل نیروهای مسلح صحت ادعایشان را بیازمایند. آنها به کیهان خواهند گفت که مقامات ارشد نظامی از رئیسجمهور درخواست ملاقات فوری کرده بودند و او در منزلش منتظر آنها بود اما این قرار از سوی درخواستکنندگان در آخرین ساعات لغو شد. تا وقتی که رئیسجمهور ایران از طریق زیرنویس شبکه خبر صداوسیمای جمهوری اسلامی از حمله به عینالاسد در بامداد ۱۸ دی ۱۳۹۸ مطلع شد. البته این اطلاعات سال قبل در مجله آگاهی نو (شماره ۱۰، پاییز و زمستان ۱۴۰۱، صص ۸۵-۸۴) منتشر شده بود.
علت لغو جلسه و دلیل عدم اطلاع به رئیسجمهور که رئیس شورای عالی امنیت ملی است، مشخص نیست اما بعد از ۵ سال دروغ «خواب روحانی»، برای توجیه آن، از آن دست تحلیلهای فضایی کیهانیان است که ید طولایی در این صنعت دارند!
وقتی اصرار بر این بود که رئیسجمهور را از تصمیم حمله به عینالاسد (پیش از نخستوزیر عراق) بیاطلاع بگذارند، طبیعتاً نمیتوانسته وزیر خارجه را مطلع کند! هرچند کیهان نمیداند اما وزیر خارجه عضو حقوقی شورای عالی امنیت ملی است و رئیسجمهور به عنوان رئیس این شورا نمیتواند به جای اعضا تصمیم بگیرد، حتی اگر مطلع باشد.
البته اخیراً دریابان علی شمخانی، دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی در پاسخ به دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت ایالات متحده که مدعی تماس ایران با آمریکا قبل از حمله موشکی به پایگاه عینالاسد شد، گفت: «بر اساس «تصمیم مورد اجماع» مقرر شد عملیات موشکی پرحجم علیه پایگاه عینالاسد که مهمترین پایگاه آمریکا در عراق به شمار میرود برای دستیابی به حداکثر تخریب به صورت کاملاً غافلگیرانه انجام شود.» معلوم نیست منظور ایشان از اجماع بین چه کسانی بوده، وقتی رئیس شورای عالی امنیت ملی هم مطلع نبوده است؟
چنانکه دکتر ظریف در کتاب خاطراتش روایت کرده آخرین تصمیم در جلسه روز جمعه شورای عالی امنیت ملی (۱۳ دی ۱۳۹۸) این بود که شتابی برای پاسخ به آمریکا در انتقام از شهادت سردار سلیمانی نیست و مؤثرترین روش، که همواره توسط حزبالله لبنان نیز پیگیری میشود، تحمیل شرایط فرساینده آمادهباش بر نیروهای طرف مقابل است. اما دکتر ظریف در سحرگاه چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۸، حدود ساعت ۴:۳۰ بامداد، پیام عباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت خارجه پیرامون حمله به عینالاسد را دریافت کرد. دبیرخانه حدود ساعت ۳ بامداد، دکتر عراقچی را از خواب بیدار کرده و از او خواسته بود که پیامی را از طریق سفیر سوئیس به آمریکا برساند. ایشان هم ناباورانه توانسته بود در آن وقت شب سفیر سوئیس را بیدار کرده و پیام را به او برساند.
اینکه آمریکاییها پیش از حمله و قبل از رئیسجمهور و وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، به وسیله نخستوزیر عراق از حمله خبردار شده بودند، را عادل عبدالمهدی همان روز حمله به عینالاسد به صورت رسمی اعلام کرده بود.
طبق اعلام دفتر عبدالمهدی، عراق کمی بعد از نیمه شب و قبل از حملات موشکی «پیام رسمی شفاهی» از ایران دریافت کرد ولی بر اساس گزارش خبرگزاری فرانسه، فرمانده این پایگاه آمریکایی، در ساعت ۱۱ شب قبل (حدود دو ساعت و نیم قبل از اصابت موشکها) به نیروهای تحت امرش در پایگاه عینالاسد دستور داده بود که به پناهگاهها بروند.
عباس عراقچی یک و نیم ساعت پس از حمله، به خواست مقامات نظامی مراتب را به سفارت سوئیس به عنوان حافظ منافع آمریکا در ایران منتقل کرد و پیام داده بود که جواب ایران به ترور سردار خود این بود و پایان عملیات را اعلام میکند.
این با اطلاعاتی که منابع رسمی در ایران عصر همان روز منتشر کردند، همخوانی دارد که نوشتند «ایران به آمریکا اعلام کرده هرچند پاسخ ترور سردار قاسم سلیمانی را میدهد، اما آغازگر جنگ نیست ولی اگر آمریکا جنگی را آغاز کند، با شدت بسیار بالا به آن پاسخ خواهد داد.» (خبرگزاری تسنیم، ۱۸ دی ۱۳۹۸ - ۱۷:۵۸)
شبکه آمریکایی سیانان هم یک روز بعد در گزارشی خبر داد که دولت ایران با استفاده از «دستکم سه مجرای پشتپرده» به آمریکا اطلاع و اطمینان داد که به تلافی شهادت سردار سلیمانی فقط به یک حمله علیه مراکز آمریکایی دست خواهد زد.
دکتر روحانی و اعضای دولت دوازدهم به دلیل همین بیخبری از حمله به عینالاسد، در جریان استقرار پدافند هوایی با احتمال پاسخ متقابل آمریکا و تصمیمگیری درباره کلییر نکردن آسمان کشور - هرچند در حیطه اختیارات دولت نیست - و متعاقب آن فاجعه هواپیمای اوکراینی نبودهاند.
در پایان بهتر است به کیهان توصیه شود با این میزان دسترسی اندک به اطلاعات و تحلیلهای فضایی، قبل از ادعاهای سنگین، تماسی با منابع آگاه مورد وثوق خود بگیرد و این بنگاه مطبوعاتی قدیمی را بیش از این تبدیل به پایگاه بهتان و توهم نکند.
منبع: صدای ایران
کلیدواژه: حمله به عین الاسد حسن روحانی شورای عالی امنیت ملی حمله به عین الاسد پایگاه عین الاسد رئیس جمهور دی ۱۳۹۸
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۰۲۲۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عباس عبدی: ضربه ایران به اسرائیل پیروزی راهبردی بود /جذب حمایت مردم از این حمله در تعارض با برخورد با زنان در خیابان ها است
عباس عبدی روز قبل از حمله ایران به اسراییل یادداشتی نوشت که درباره ایران و اسرائیل بود. این یادداشت روز بعد و پس از حمله پهپادها وموشکهای ایران به سرزمینهای اشغالی منتشر شد. به گزارش اعتماد، تحریریه روزنامه و همچنین آقای عبدی اطلاع نداشتند که حملهای در راه است. بعد از حمله در برخی رسانهها اعلام شد که علیه آقای عباس عبدی و روزنامه اعتماد اعلام جرم شده است. از آنجا که 10 روز از این ماجرا گذشته و احضاریهای برای هیچکدام ارسال نشده، تصمیم گرفتیم درباره نظرات آقای عباس عبدی که در آن مصاحبه اعلام شده بود گفتو گویی داشته باشیم که میخوانید: آقای عبدی! ماجرای احضار شما به کجا انجامید؟ هنوز اقدام قضایی به بنده اعلام نشده است.
آیا فکر میکنید منتفی شده است؟ نمیدانم؛ ولی با توجه به توضیحاتی که دادهام و از مفاد آن مطلع هستند، به گمانم برداشت دقیقی از نوشته من نداشتند. البته معتقد نیستم که برای نوشتن باید برای کسی اعلام جرم کرد، اگر نوشته افراد متضمن دروغ و جعل نباشد، صرفا تحلیل و نظر باشد، باید محترم شمرده شود. و این را نشانه قدرت میدانم. هر چند معتقدم که با توجه به شرایط کلی کشور نیز برخی از مسائل را باید به عنوان نویسنده رعایت کنیم. البته اکنون که مرز رسانه داخلی و خارجی برداشته شده است، متأسفانه نویسندگان داخل و در رسانههای رسمی کشور در موقعیت نابرابری با کسانی که در خارج هستند قرار دارند و این نابرابری یکی از عوامل خروج مرجعیت رسانهای از داخل است و این خطر امنیتی برای ایران دارد. با توجه به آن اعلام جرم، گفتید که دیگر در این موضوع خاص نمینویسید. آیا اکنون که حداقل تا حالا منتفی شده، باز هم اظهارنظر نخواهید کرد؟ اگر اعلام جرم را اعلام نکرده بودند، بهتر بود. من متأسف شدم که چرا باید چنین تصوری را در جامعه القا کرد کسانی که سعی در نوشتن تحلیلهای منطقی دارند، نیز با اعلام جرم مواجه میشوند؟ اگر بدون اعلام بود، من هم خبرش را مثل موارد دیگر منتشر نمیکردم. با این حال اکنون میتوانم حرف بزنم، چون گمان میکنم نظراتم دچار تعبیرهای ناخواسته نخواهد شد. پس اولین سوال را میپرسم؛ آیا ایران میتوانست پاسخ ندهد؟ در عمل میتوانست، همچنان که در موارد دیگر هم چنین کرده بود. ولی در سیاست نمیتوانست، زیرا سیاست با روابط شخصی فرق میکند. در روابط شخصی «گذشت و عفو» و «بزرگمنشی» و این گونه رفتارها معنی میدهد و اتفاقا پسندیده هم هست. با گذشت از دیگران میتوان اختلافات را بهتر حل کرد تا انتقام گرفتن. در عفو لذتی است که در انتقام نیست. ولی در سطح سیاست بهویژه در سطح بینالملل، گذشت بیمعناست و چه بسا موجب تشدید خصومت هم باشد. پس پاسخ ندادن موجب تشدید بحران میشود . ولی در هر حال باید به اثرات این پاسخ توجه داشت. این اتفاقات موجب میشود تنش میان دو طرف از حالت انعطافپذیر و الاستیکی به وضعیت متصلب تغییر شکل بدهد. پیش از این طرفین اقداماتی را علیه یکدیگر انجام میدادند. گاه مستقیم، گاه غیرمستقیم و اغلب بدون پذیرش رسمی، در حالی که ناظران سیاسی میدانستند که کدام طرف، مستقیم یا با واسطه پشت ماجراست. با این حال وضعیت آنها مثل مشتهایی است که بوکسورها به کیسه چرمی لاستیکی میزنند. ابتدا قدری تغییر شکل داده، فرورفتگی و عقبنشینی کرده، سپس بازگشت به حالت اول را شاهدیم. پس اکنون ماجرا فرق کرده و از حالت الاستیکی و انعطافپذیری به حالت نیمه شکننده تبدیل شده و در ادامه به وضعیت شکنندگی خواهد رسید. به عبارت دیگر ضربات علیه یکدیگر پرهزینه است و به صورت متعارف قابل ترمیم نیست و هزینه بازی را بالا برده و امکان ادامه بازی را کم کرده است. پس آیا میتوان نتیجه گرفت که بحران میان ایران و اسراییل تشدید شده است؟ در واقع همانگونه که گفتم این بحران شکنندهتر شده است. شما به راحتی میتوانید به یک جسم الاستیک ضربه بزنید بدون اینکه نگران شکستن آن باشید، ولی چنین ضربهای را به راحتی به شیشه نمیزنید. بنابراین مدیریت امور از این پس اهمیت دارد. آیا به همین علت ایران پاسخ حمله بعدی اسراییل را نداد؟ طبیعی است که طرف مقابل هم نمیخواسته که ایران پاسخ بدهد، لذا ضربه محدودی را انتخاب کرده که این شیشه نشکند. به عبارت دیگر طرفین از یکدیگر تحلیلی داشتهاند که منجر به مهار بحران شود. فراموش نکنیم که موضع غربیها به ویژه ایالات متحده نیز در عدم رغبت آنان به رشد تنش نیز مهم بوده است. گمان میکنید که زدن سفارت و پاسخ ایران و نیز پاسخ بعدی اسراییل متوازن بود؟ به نظر میرسد که این ماجرا از نظر تاکتیکی و نظامی و خسارات وارده متوازن نبود. در هر حال سفارت ایران را زدند و ایران تعدادی از فرماندهان خود را از دست داد و چنین خسارتی حداقل با اطلاعات موجود به اسراییل وارد نشده است. ولی از نظر راهبردی کفه حمله کاملا به سود ایران بود. به عبارت دیگر اعلام رسمی و با اطلاع یافتن طرف مقابل و حمله از خاک ایران به اسراییل، فارغ از جزییات ماجرا و با آن حجم حمله یک پیروزی راهبردی بود. بهویژه که انتظار قبلی به عدم حمله بوده است. به نظر میرسد که اقدام ایران نیز معطوف به همین هدف بوده و نه وارد کردن خسارت. فراموش نکنیم که ایالات متحده و بریتانیا و دیگر کشورهای غربی دربست در کنار اسراییل ایستاده بودند. این پیروزی راهبردی چه آثاری در ایران میتواند داشته باشد. رسیدن به پیروزی همیشه ممکن است و حتی در مواردی ممکن است راحت رخ بدهد، مهم حفظ و تثبیت آن است. اجازه بدهید که مستندتر صحبت کنم. در سال ۱۳۸۸ تحلیلی نوشتم از وضع ایران و برای اطلاع مقامات فرستادم. بخشی از این تحلیل چنین است: پیش از خرداد ۸۸ بارها نوشته بودم که حکومت در ایران از ۴۰۰ سال گذشته یعنی از زمان اوج صفویه تا کنون هیچگاه بدین پایه که اکنون هست، قدرتمند نبوده است، ولی همیشه بلافاصله اضافه میکردم که متاسفانه این قدرت با نوعی از بیثباتی هم همراه است.
افزایش قدرت حکومت مثل منارهای است که قد میکشد و بلندتر میشود، اما به تناسب این ارتفاع پایههای آن عمیقتر و پهنتر نشده است. بنابراین بهرغم اوج گرفتن، بر ناپایداری آن افزوده شده است و این پایهها در حکومت چیزی نیست جز قدرت نرمافزاری آن. اگر از این زاویه نگاه کنیم، هر دستاورد خارجی باید از دو طریق پایدار و مستحکم شود. اول از طریق قرار دادن آن در دل یک سیاست خارجی معقول و قابل دفاع و عملی. دوم از طریق حمایت داخلی.
یک دستاورد خارجی را میتوان مثل دست یافتن به یک بازیکن عالی فوتبال دانست که فقط هنگامی مفید و موثر است که ۱۰ بازیکن دیگر نیز کمابیش همسطح او باشند؛ زمین و امکانات و دریافتی و استادیوم و اقتصاد باشگاه خوب باشد والا آوردن رونالدو در یک تیم ایرانی هیچ فایدهای برای فوتبال ما ندارد و همه هزینههای آن، زیان است. حمایت داخلی از این اقدام از دو طریق ممکن است. اول احترام گذاشتن به مردم و مطالبات آنان. روشن است که وضعیت کنونی در مواجهه با زنان و با این ویدیوهایی که منتشر شده در تعارض با این مساله است. دوم و سوم و چهارم نیز بهبود اقتصادی است. پیروزیهای خارجی به سرعت فراموش میشوند باید از طریق بهبود شرایط تثبیت شوند والا به ضد خودشان بدل خواهند شد. نکته مهم ضربه راهبردی است که اسراییل در مجموعه ماجرای اخیر خورده است که در آینده به آن خواهم پرداخت. کانال عصر ایران در تلگرام